Sunday, March 20, 2005
سال نو مبارک...
بالاخره امسال هم با همه بدی ها و خوبی ها گذشت...فرا رسیدن سال جدید رو به همه دوستان عزیزم از همینجا تبریک
میگم، و برای همه دوستان سالی سرشار از خوشی و شادمانی توام با سلامتی را از خداوند منان خواستارم. این بنده حقیر رو هم ازدعای خیرتون محروم نفرمائید که سخت نیازمندم.

خوش و خرم و شاد باشید...

Thursday, March 17, 2005
نمیتوانم خوشحال باشم...
اگه دستی از محبت حلقه شد بر گردنم
دیدم اون دست محبت حلقه دار منه!!!

Sunday, March 13, 2005
پالتاک در شب دوم...
در مورد دیشب فقط سه خط مینویسم:

اول برای خودم: دیشب افتضاحترین شبی رو که از اول تا به الان که با دنیای نت آشنا شدم رو پشت سر گذاشتم. دیشب یا من ر به ر دیسکانکت میشدم، یا بعد از اینکه یک ساعت از جریان رو از نبودم، تا برگشتم و بعد از نیم ساعت که تو نوبت بودن(توجه داشه باشید که تا اون لحظه هیچ مشکلی وجود نداشت)فرصت حرف زدن به من رسید و از شانس خوب من دقیقآ از همینجا بود که مشکل فنی شروع شد. ومن هم به این نتیجه رسیدم که بچه تو رو چه به صحبت در مورد اخلاق کامنت گذاری، برو بگیر بخواب لحاف یخ کرد...


دوم برای جمع: نکته مثبت قضیه اینه که، همیشه در این مدل مبحث ها دعوا ردخور نداشته وندارد. اما گوش شیطون کر بحث همچنان خوب پیش میرود... جون مادراتون هفته بعد دعوا راه نندازید، بعد بگید چشم این بابا شور بود...


سوم اینکه: این خانوم، که من وبلاگشون رو ندیده بودم، خیلی خیلی خیلی خوب حرف میزد...جای تحسین داشت...


چهارم اینکه: اگر قرار بود سه تا پاراگراف بنویسم چی میشد...

Friday, March 11, 2005
این هم برای خودم...
There is only one success
To be able to spend your life
In your own way

Christopher Morley

کامیابی تنها در این است که،
بتوانی زندگی را به شیوه خود سپری کنی.

کریستوفر مورلی


PopUp Commenting
دوست عزیزم دیلی میرور راهنمای استفاده از سیستم کامنتیگ جدید بلاگر رو نوشته ، ما که از خیر کامنت و کامنتینگ گذشتیم، ولی اگه طالب این قضیه هستید، پیشنهاد میکنم این مطلب رو از دست ندهید.

این سوژه روهم میخواستم بنویسم که دیدم امید معماریان تو وبلاگش نوشته، مردک زور رو جایی دیگری میزنند، تلاش و کوشش و همت و غیره... کلمات جایگزین مناسب تری بودند.

Thursday, March 10, 2005
ضد حال...
خیر سرم نیم ساعت داشتم روی یه مطلب کار می کردم برای اینجا، که قطع و وصل شدن برق گند زد به همه چیز، الان که فکرش رو می کنم می بینم نه فرصتش رو دارم، نه وقتش رو که دوباره بنویسم، در ضمن باید کاسه کوزه ام رو جمع و روانه فیزیوتراپی شوم.

Wednesday, March 09, 2005
لیگ قهرمانان اروپا...
چلسی چهار بر دو بارسلونا رو مغلوب کرد، نیمه اول بازی یک فوتبال تمام عیار بود، و بنظر من نتیجه عادلانه بود.
این درست که از بارسا اصلآ خوشم نمیاد(شما بخونید نفرت دارم) ولی میگن حق بارسا صعود از این مرحله بود.(نیمه دوم رو ندیدم)در هر صورت بارسا حذف شد. به همین راحتی، به همین خوشمزه گی…

میلان یک- منچستر صفر، منچستر یونایتد هم با لیگ قهرمانان خداحافظی کرد. من یو تیم محبوب من وقتی در اولترافورد موقعیت های مسلم گلزنی رو از دست داد، حذف شد.

لیون هفت- وردربرمن دو، و این لیون نوید موناکوی جدیدی را می دهد. لیون بی ادعا در حالی که در بازی رفت با سه گل بر میزبان خود وردربرمن غلبه کرده بود، این بار در فرانسه هفت بار حریف خود را تسلیم هنرنمایی تیمی خود کرد.

Tuesday, March 08, 2005
شاید برای خودم...
Whetever the struggle
conttinue the climb
it may be only one step to the summit

diane westlake



مبارزه هر قدر صعب،
صعود را ادامه بده،
شاید;
قله تنها در یک قدمی تو باشد.
دیانا وست لیک

Sunday, March 06, 2005
گردهمایی مجازی بلاگرها در پالتاک...
دیروز تو وبلاگ ناصر خالدیان خونم که، ساعت بیست و یک، گردهمایی در اطاق بلاگ ایران پالتاک تشکیل میشود. خیلی مشتاق شدم برم ببینم چه خبر است. وارد محیط که شدم، درصد زیادی از بچه ها رو میشد از رو آی دی هاشون شناسایی کرد. واقعآ شنیدآ صدای بچه ها برای من جالب بود، بعد از معرفی خودم بیشتر سعی کردم توی اون یک ساعتی که با بچه ها بودم، بیشتر شنونده باشم.
تقریبآ متن کامل جریان رو چاپ اول لاگیده، اینجا میتوانید ببینید.

Saturday, March 05, 2005
برگشتم...
بعد از یک غیبت حدودآ یک ماهه، امروز فرصتی دست داد که، حسابی یک وبگردی اساسی کنم. چیز زیاد خوشحال کننده ای تو مطالبی که خوندم پیدا نکردم. اما یکی دو تا مطلب حالم رو بد گرفت.
یکی اینکه وقتی فهمیدم آرش سیگارچی به چهارده سال حبس محکوم شده واقعآ متحیر شدم، جاسوسی جرم کمی نیست، فقط امیدوارم اینطور که میگویند نباشد.
دوم اینکه از خواندن این مطلب تو وبلاگ کیانوش سنجری شدیدآ تحت تاثیر قرار گرفتم.
این عکس و این عکس هم واقعآ تاسف بار است.
اینها همه ذره ای کوچک از فجایع است...
یک سوال: در کدام جامعه بشری این همه فاجعه و بدبختی را میتوان یک جا پیدا کرد؟!