Thursday, September 22, 2005
ام.اس 4...
با وجود تحقيقات فراوان علت بروز بيماري ام.اس هنوز مشخص نيست. عوامل متعددي در بروز اين بيماري مطرح شده اند اما علت اصلي آن در هاله اي از ابهام باقي مانده است. اگر چه فرضياتي در زمينه نقش ويروس ها به عنوان عامل بروز ام.اس موجود است اما تا كنون هيچ مطالعه علمي قابل اعتمادي، ويروس خاصي را به عنوان علت بيماري معرفي نكرده است. امروزه دانشمندان بر اين مسئله اتفاق نظر دارند كه احتمالا مجموعه اي از عوامل در بروز بيماري ام.اس نقش دارند.
به نظر مي رسد كه عوامل ژنتيكي در ميزان استعداد ابتلا به بيماري نقش دارد. به احتمال قوي اين بيماري به خودي خود ارثي نيست بلكه استعداد ابتلا به بيماري، جنبه ژنتيكي دارد و اگر فرد مستعد از نظر ژنتيكي با عوامل محيطي خاصي كه تا كنون ناشناخته باقي مانده است مواجه شود، بيماري ام.اس بروز مي كند. مطالعات انجام شده روي دو قلوها نيز فرضيه وجود عوامل تحريك كننده محيطي را تاييد مي كند.
تفاوت هايي از نظر ميزان استعداد ابتلا به بيماري در بين نژاد هاي مختلف وجود دارد. براي مثال ساكنان اروپاي شمالي بيشتر از سياه پوستان آفريقا به اين بيماري مبتلا مي شوند. به علاوه ميزان بروز بيماري در مردان آفريقايي آمريكايي ساكن ايالات متحده بيشتر از مردان سياه پوست ساكن آفريقا و كمتر از مردان سفيد پوست ايالات متحده است.
ميزان ابتلا و پراكندگي جغرافيايي بيماري:ام.اس بيش از 400 هزار نفر را در آمريكاي شمالي مبتلا كرده است، به علاوه تقريبا 500 هزار نفر در اروپا و در كل 5/2 ميليون نفر در سراسر دنيا به اين بيماري مبتلا هستند.
ميزان بروز بيماري در مناطق مختلف جهان متفاوت است به طوري كه اين بيماري در مناطقي كه از نظر اقتصادي پيشرفته تر هستند بيشتر مشاهده مي شود. شواهد محكم مبني بر وجود تفاوت هاي جغرافيايي از نظر ميزان استعداد ابتلا به بيماري ام.اس وجود دارد. بيشترين ميزان شيوع ام.اس در مناطق آب و هوايي معتدل و كمترين ميزان آن در مناطق داراي آب و هواي گرم است.
بسياري از مطالعات حاكي از آنند كه ميزان شيوع بيماري ام.اس با دور شدن از خط استوا در هر دو نيمكره شمالي و جنوبي افزايش مي يابد. براي مثال در اروپا ميزان بروز بيماري از جنوب به شمال افزايش مي يابد.
سن شروع بيماري:
بيماري ام.اس معمولا بين افراد 20 تا 40 سال ديده مي شود. اما در پاره اي از موارد ممكن است زودتر يا ديرتر آغاز شود. متوسط سن شروع بيماري، 30 سالگي است و به نظر مي رسد كه اين مسئله در سراسر دنيا
يكسان باشد.
نسبت جنسيتي:
بسياري از بيمارهاي خود ايمني از جمله ام.اس، توزيع جنسيتي نا همگوني دارند و خانم ها را بيشتر از آقايان مبتلا مي كنند. اين مسئله در مورد بيماري ام.اس نيز صادق است به طوري كه ميزان ابتلا خانم ها، تقريبا 2 برابر آقايان است.
عوامل وراثتي:
اين سوال كه آيا ام.اس يك بيماري ارثي است يا خير مسئله بسيارمهمي است زيرا بسياري از زنان مبتلا، در سنين باروري هستند. خطر بروز بيماري ام.اس در فرزندان يك بيمار مبتلا به ام.اس فقط اندكي از جمعيت عمومي بيشتر است. اگر تنها يكي از والدين مبتلا به ام.اس باشد، خطر ابتلا فرزندان بسيار اندك است.
بارداري و ام.اس:
به نظر نمي رسد كه بار داري خطر كلي عود بيماري را در مجموع افزايش دهد. گزارشاتي مبني بر كاهش خطر عود بيماري در دوران بار داري و افزايش مجدد آن در چند ماه اول پس از بار داري وجود دارد.در طول بارداري ممكن است نياز به قطع داروهاي خاصي وجود داشته باشد، لذا بهتر است خانم هاي مبتلا به بيماري ام.اس قبل از بار دار شدن حتما در مورد داروهاي خود با پزشك متخصص مشورت كنند.

Monday, September 19, 2005
ام.اس 3...
ام.اس در بدن:
ام.اس، ماده سفيد مغز و نخاع را درگير مي كند. بيماري ام.اس مسري نمي باشد و لزوما تمام بيماران مبتلا به ام.اس، محدود به صندلي چرخدار نخواهند شد. بعد از گذشت 25 سال اغلب بيماران ام.اس حتي بدون درمان قادر به حركت بدون نياز به ويلچر مي باشند. درجه ناتواني بيماران ممكن است در طول زمان پيشرفت نمايد، هر چند كه سير بيماري و نوع علايم از فردي به فرد ديگر متفاوت است. بنابراين تشخيص زود هنگام بيماري ام.اس حائز اهميت است.
نقش سيستم ايمني در بيماري ام.اس:
به طور معمول، مكانيسم دفاعي بدن(سيستم ايمني) ما را در برابر انواع عفونت ها محافظت مي كند. واكنش هاي التهابي در اثر حمله سيستم ايمني بدن به عوامل بيگانه مانند باكتري ها، ويروس ها، قارچ ها، يا انگل ها ايجاد مي شود. گلبول هاي سفيد خون (شامل ماكروفاژها و سلول هاي ايمني خاص) به عنوان سربازان خط مقدم سيستم ايمني بدن عمل مي كنند. دفاع بر عليه عوامل بيگانه، توسط سلول هاي T كه از اجزاي كليدي سيستم ايمني به شمار مي روند، هماهنگ مي شود.
در شرايط نادر، سلول هاي خود بدن، به اشتباه براي سيستم ايمني به عنوان عوامل بيگانه تلقي مي شود و سيستم ايمني عليه اجزا بدن واكنش نشان داده باعث بروز بيماري هاي خود ايمني مي شود. در بيماري MS ، سلول هاي T به دلايل ناشناخته، سلول هاي عصبي بدن را مورد هدف قرار مي دهند. بيماري ام.اس تنها يكي از بيماري هاي خود ايمني شناخته شده مي باشد. ساير بيماري هايي كه در اثر فر آيند خود ايمني ايجاد مي شوند شامل كرون، پسوريازيس يا آرتريت و... مي باشد.
بچه هاي خوب، تبديل به بچه هاي بد مي شوند:
از آن جا كه سد خوني- مغزي در فاز حاد بيماري ام.اس آسيب مي بيند، عوامل ايمني بدن به مغز وارد شده و به اشتباه(مشابه بيمار هاي خود ايمني ديگر)، به بافت هاي خودي مغز حمله مي كنند. بنابراين بچه هاي خوب تبديل به بچه هاي بد مي شوند، زيرا دوستان خود(بافت خودي) را به اشتباه دشمن تلقي مي كنند و تبديل به سلول هاي مضر براي انسان مي شوند. در طي حمله سيستم ايمني، قلاف ميلين توسط سلولهاي ايمني (ماكروفاژها) خورده مي شود(شكل5). حمله از طريق ماكروفاژها، تنها يكي از مكانيسم هاي متعدد آسيب غلاف ميلين مي باشد.
با تخريب غلاف ميلين، انتقال پيام عصبي كند مي شود. غلاف ميلين هدف شماره يك در ام.اس مي باشد. ابتدا غلاف ميلين مورد حمله قرار مي گيرد و سپس در مراحل بعدي رشته هاي عصبي(آكسون ها)، صدمه مي بينند. و علايم بيماري ام.اس آشكار مي شود.
انواع بيماري ام.اس:
با توجه به اين كه ضايعات عصبي ايجاد شده در بيماري ام.اس ممكن است در مناطق مختلفي ايجاد شود، علايم بيماري در بين افراد مختلف متفاوت خواهد بود. در اكثر موارد، در مراحل اوليه علايم به طور ناگهاني بدون وجود عامل شناخته شده اي بروز مي كند. بروز علايم ناگهاني يا بد تر شدن علايم قبلي بيمار موسوم به عود بيماري مي باشد. سپس علايم ايجاد شده در طي چندين روز يا چندين هفته فروكش مي كند كه اين امر موسوم به بهبود حمله بيماري مي باشد. بهبود علايم ممكن است به طور كامل يا ناقص باشد. با اين حال، گاهي ممكن است علايم يا اختلالات عملكردي (حتي در دوره بهبود) ثابت باقي بماند. فعاليت هاي توان بخشي، تمرينات فيزيكي يا ذهني در بهبود اختلالات عملكرد شما بسيار موثر مي باشد. بيماري ام.اس هرگز نمي خوابد، با اين حال دوره هايي با فعاليت كمتر بيماري وجود دارد.
چهار نوع مختلف بيماري ام.اس شناخته شده است:
1. نوع عود كننده- فروكش كننده
2. نوع پيشرونده اوليه
3. نوع پيشرونده ثانويه
4. ام.اس خوش خيم
نوع عود كننده- فروكش كننده:
شايع ترين نوي بيماري ام.اس مي باشد كه بيش از 80 در صد موارد بيماري ام.اس را شامل مي شود. در مراحل اوليه ممكن است بيمار براي سال ها بدون علامت باشد. حملات بيماري غير قابل پيش بيني بوده و در هر زمان ممكن است ظاهر شوند. علايم ممكن است جديد يا شبيه به علايم حمله قلبي باشد كه به طور ناگهاني شروع مي شود، چند روز يا چند هفته ادامه مي يابد و دوباره ناپديد مي شود. چنين به نظر مي رسد كه در بين حملات بيماري، پيشرفت بيماري ام.اس به ظاهر وجود ندارد. (شكل 6)
نوع پيشرونده ثانويه:
اين نوع بيماري ام.اس ممكن است به دنبال نوع عود كننده- فروكش كننده ظاهر شود و به عنوان نوع پيشرفته تر بيماري ام.اس تلقي مي شئد. تا حدود 40 در صد بيماران مبتلا به نوع عود كننده- فروكش كننده ممكن است به فاز پيشرونده ثانويه وارد شوند. بعد از چندين دوره عود و بهبود بيماري، ممكن است نوع پيشرونده ثانويه آشكار شود. در اين مرحله پيشرفت بيماري به طور مداوم بدتر مي شود، البته ممكن است گاهي ثابت مانده و يا حتي بهبود جزئي را تجربه كند. (شكل 7)
نوع پيشرونده اوليه:
اين نوع بيماري ام.اس نادر است و تنها در 10 در صد بيماران ديده مي شود. در اين نوع، بيماري از ابتدا به طور ثابت پيشرفت مي كند، علايم بدتر مي شوند و ناتواني به تدريج افزايش مي يابد. در اين نوع دوره هاي عود و بهبود وجود ندارد و فقط ممكن است گاهي بيماري مدتي ثابت شود و يا گاهي بهبود جزئي موقت در علايم رخ دهد. (شكل 8)
ام.اس خوش خيم:
اين نوع ام.اس با وجود يك حمله اوليه و فاصله تا حدود 20 سال بين حمله اول و دوم مشخص مي شود. در بين اين مدت طولاني بيمار هيچ گونه علايمي را تجربه نمي كند و بنابراين پيشرفت بيماري بسيار جزئي مي باشد. (شكل 9)

ادامه دارد...

Sunday, September 18, 2005
ام.اس 2...
علائم:
علائم بيماري ام اس بسته به منطقه تخريب ميلين در مغز و نخاع متفاوت ميباشد. علاوه بر اين، علائم بيماري در بيماران مختلف متفاوت بوده و پيش بيني نوع علائم در يك بيمار بسيار مشكل مي باشد. عملكرد بسياري از قسمتهاي بدن ممكن است تحت تاثير قرار گيرد. بخي ازبيماران مبتلا به ام اس مدت ها بدون علامت مي مانند. احتمالآ اين امر در اثر هدايت پيامهاي عصبي از طريق مسيرهاي فرعي بجز مسيرهاي آسيب ديده مغز صورت مي گيرد.
در موارد ديگر، بين منطقه آسيب ديده و نوع علائم ايجاد شده ارتباط وجود دارد. بنابراين، توجه به اين نكته حائز اهميت است كه همه بيماران مبتلا به ام اس تمام علائم مربوط به اين بيماري را تجربه نمي كنند.
علائم شايع در بيماري ام اس شامل:
1. اختلالات حسي: برخي از بيماران مبتلا به ام اس داراي علائم غير طبيعي حسي مثل احساس سرما، بي حسي، خارش يا احساس قلقلك مي باشند.
2. اختلالات بينايي: مثل تاري ديد يا از دست رفتن قدرت تشخيص رنگ(اغلب در يك چشم)
3. خستگي: يكي از علائم شايع در ام اس مي باشد. خستگي بيش از حد كه ارتباطي با ناتواني عصبي يا ضايعات موجود در MRI نداشته باشد مي تواند مربوط به افسردگي باشد.
4. اختلالات حركتي: از قبيل خشكي عضلات، ضعف، از دست رفتن قدرت عضله و سفتي اندامها.
5. اختلالات تعادلي: اختلال در راه رفتن يا لرزش.
6. اختلالات روده و مثانه: مثلآ اختلال در تخليه مثانه و يبوست.
7. مشكلات جنسي: مثل كاهش ميل جنسي يا ناتواني جنسي.
8. درد: درد حاد(مثلآ در پشت چشم) يا درد مزمن(مثلآ در اندامها يا كمر) در بسياري از بيماران ام اس تجربه مي شود.
تمام اين علائم مي تواند سبب افسردگي در بيمار شود كه در بيماري ام اس شايع است. اغلب مشكلات فوق، با مصرف داروهاي مناسب مي تواند كاهش يابد. شما بايد در خصوص بهترين درمان براي رفع علائم با پزشك خود مشورت نمائيد. بعضي از علائم، شايع و بعضي ديگر كاملآ نادر مي باشند، اما بايد توجه داشت كه حتي در زمانيكه بيمار بدون علامت است، ممكن است بيماري ام اس بطور مخفيانه در حال پيشرفت باشد.

ادامه دارد...

Saturday, September 17, 2005
ام.اس 1...
همانطور وعده داده بودم، مي خواهم كمي در مورد بيماري ام اس بنويسم. براي اينكه از سنگين شدن صفحه جلوگيري كنم، تصاوير را بصورت لينك در مطلب مربوطه قرار داده ام. پيشنهاد مي كنم، براي اينكه گيرايي مطالب بيشتر شود، تصاوير را در اين پست و پست هاي بعدي حتمآ ببينيد.
قبل از مطالعه اين پست، ذكر اين نكته ضروري است كه بيماري مولتيپل اسكلروزيس يك بيماري ناهمگون مي باشد. سير اين بيماري و علايم آن در بين افراد مختلف و حتي در يك بيمار، بسيار متغير و غير قابل پيش بيني است. بسياري از بيماران مبتلا به ام.اس زندگي طبيعي در پيش دارند و مدتها بدون علامت باقي مي مانند.
بيماري ام.اس با بروز ناگهاني علايم موسوم به عود يا relapse مشخص مي شود. اين علايم اغلب بعد از چند روز يا چند هفته به طور كامل يا ناقص رفع شده و بيمار وارد مرحله remission يا بهبود مي شود.
بيماري ام.اس يك بيماري ناهمگون و مادام العمر مي باشد كه مناطق (متعددي) از سيستم اعصاب مركزي را درگير ساخته منجر به ايجاد ضايعات موسوم به، اسكلروزدر مغز يا نخاع مي شود. به همين دليل به اين بيماري اسكلروز متعدد اطلاق مي شود.(شكل 1)
در بدن ما سيستم اعصاب مركزي (متشكل از مغز و نخاع) به عنوان مركز فرماندهي بدن، كنترل كننده حركات عضلات و دريافت كننده پيام هاي حسي از سيستم اعصاب محيطي (اعصاب حسي و حركتي) مي باشد.
مثال: در حين تماس با ليوان داغ، پيام از طريق اعصاب حسي محيطي به سيستم اعصاب مركزي منتقل مي شود. سيستم اعصاب مركزي تصميم مي گيرد كه ليوان داغ را رها كند( و دستور رها كردن ليوان را به اعصاب مركزي مي دهد) در نتيجه اعصاب محيطي به عضلات دستور مي دهد كه ليوان را رها كند.
پيام هاي الكتريكي در طول اعصاب انتقال يافته و باعث ارتباط مغز با مناطق مختلف بدن مي شود(شكل2) با معاينه رفلكس هاي عصبي، سيستم اعصاب بدن قابل ارزيابي مي باشد. (مثلا رفلكس آرنج يا زانو از طريق يك چكش رفلكس قابل آزمايش است). عملكرد رفلكس ها مي تواند به در تشخيص بيماريهاي مغز واعصاب كمك كند.
اهميت ميلين:
در مغز و نخاع، اعصاب توسط يك غلاف محافظ موسوم به ميلين پوشيده مي شوند. اين غلاف باعث افزايش سرعت انتقال عصبي مي شود. در حضور اين غلاف، پيغام هاي الكتريكي از مناطق فاقد غلاف موسوم به گره، به گره بعدي پرش مي كند و اين امر باعث انتقال سريع پيغام الكتريكي مي شود.(شكلa-3)
عواقب از دست رفتن ميلين:
در بيماري ام.اس، غلاف ميلين در اثر عوامل التهابي آسيب مي بيند. عوامل التهابي نه تنها به غلاف ميلين صدمه مي زند بلكه سلولهاي اليگود ندروسيت(سلولهاي مسئول ساخت غلاف ميلين در سيستم اعصاب مركزي) را نيز تخريب مي كند. در بيماري ام.اس مناطق التهاب و تخريب ميلين از طريق تصاوير MRI قابل تشخيص مي باشد.
در بيماري ام.اس، بدن انسان به دلايل ناشناخته ميلين دور اعصاب را بيگانه فرض كرده و اين مسئله منجر به ايجاد التهاب در طول مسر عصبي مي شود.
هنگامي كه ميلين توسط ماكروفاژها كه نظافت چي سيستم ايمني هستند خورده مي شود، آكسون اعصاب برهنه مي شود(آكسون دميلينه). اين آكسون ها نمي توانند به طور موثري پيام هاي الكتريكي را هدايت كنند و لذا پيام ها آهسته تراز گذشته منتقل مي شوند. در واقع با خورده شدن غلاف ميلين، پيام ها بايد طول اعصاب را كاملا طي كنند كه مسلما وقت گير تر از حالتي است كه اين پيام ها مي توانند از گره اي به گره ديگر پرش كنند. در نتيجه انتقال پيام آهسته يا حتي قطع مي شود.(شكلb-3)
با فرو كش كردن روند التهاب، مكانيسم هاي ترميم و بازسازي فعال مي شود و در برخي مواقع ميلين سازي مجدد و ترميم غلاف ميلين صورت مي گيرد(شكل 4)اين سيكل تخريب و ترميم بارها وبارها در سيستم اعصاب مركزي(مغز و نخاع) رخ مي دهد. در مواردي كه التهاب منطقه وسيعي را در بر مي گيرد ضايعاتي موسوم به پلاك بر جاي مي ماند كه به MRI قابل تشخيص است. در صورتي كه التهاب به طور مكرر در يك منطقه رخ دهد، عوامل ترميم كننده قادر به ترميم ضايعه نبوده و بنابراين آسيب دائمي عصبي برجاي مي ماند.
لذا در بيماران مبتلا به ام.اس علاوه بر تخريب ميلين ترميم غلاف هم صورت مي گيرد. محل ضايعات ايجاد شده در مغز و نخاع تعيين كننده نوع علايم ايجاد شده در بيمار مي باشد.
آسيب غلاف ميلين منجر به اختلال در هدايت پيغام هاي عصبي و اختلال عملكرد بيمار شده و منجر به بروز حمالات(عود) مي شود. بعد از ترميم ميلين، هدايت عصبي مجددا برقرار شده و منجر به بهبود بيمار مي شود.

ادامه دارد...

Monday, September 05, 2005
Multiple Sclerosis
مي خواهم كمي تخصصي بنويسم، بگمانم بيماري ام اس سوژه مناسبي باشد، اينطور نيست؟! پس منتظر باشيد.

Saturday, September 03, 2005
بي تفاوتي...
كاش مي توانستم كمي نسبت به حواشي زندگي ام بي تفاوت باشم.

Thursday, September 01, 2005
عيدتون مبارك...
*به علاقمندان فيلم وسينما در ايران پيشنهاد مي شود، فيلم شجاع دل(Brave Heart) با بازي درخشان مل گيبسون را امشب در برنامه سينما 1، از دست ندهيد.

** عيد مبعث بر تمام دوستان مبارك باد.